تاثیر زمان کاشت ایمپلنت بر تغییر استخوان مارجینال در ایمپلنت هایی که بلافاصله پس از کشیدن دندان قرار داده شده اند : مطالعه ای با نگاهی به مطالعات گذشته
سابقه
هدف این مطالعه مقایسه و تجزیه و تحلیل نتایج درمان بین دو گروه است که هر دو گروه پرونده هایی هستند که در آنها ایمپلنت پس از جراحی قرار داده شده است، گروه اول بارگذاری فوری و گروه دوم بارگذاری رایج ایمپلنت است.
روشها
سوابق پزشکی بیمارانی که بلافاصله پس از کشیدن دندان تحت درمان ایمپلنت قرار گرفتند بررسی و آنالیز شد. اطلاعات آماری توسط تصویر رادیوگرافی پری آپیکال یا پانورامیک جمع آوری گردید و سطح استخوان مارجینال و دیستنت کرستال اندازه گیری شد. تغییرات استخوان مارجینال در طول زمان آنالیز گردید و در دو گروه بارگذاری فوری و بارگذاری رایج مقایسه گردید.
نتایج
در ابتدا 112 ایمپلنت در 71 بیماری که پس از بیرون کشیدن دندان برایشان این ایمپلنت ها جای گذاری شده بودند بررسی گردیدند. اندازه گیری ها در ایمپلنت هایی انجام شد که فیلد نشده بودند (81). 10 ایمپلنت فیلد و بیرون آورده شده بود. مابقی به دلیل مشکلات دیگر در طول درمان، عدم وجود تصویر رادیوگرافی و غیره حذف گردیدند. داده های دموگرافیک جمع آوری شدند، و مقادیر اندازه گیری شده در هر پیگیری میانگینگیری شد و در نمودارهای خطی نشان داده شد.
نتیجه گیری
در مورد بارگذاری فوری ایمپلنت های دندانی، زمان کاشت می تواند سطح استخوان مارجینال یا عرض بیولوژیکی ایمپلنت را تحت تاثیر قرار دهد. گروه بارگذاری فوری به طور میانگین 0.92 میلی متر تحلیل استخوانی بیشتری را در نقاط تماس استخوان و ایمپلنت 24 ماه پس از کاشت در مقایسه با گروه بارگذاری رایج نشان داد. در نقاط دیستنت کرستال، تفاوت قابل توجهی در الگوی تغییر استخوانی بین دو گروه وجود نداشت.
بک گراند
ایمپلنت های دندانی همراه با ترمیم های پروتزی رایج، برای درمان مورد اطمینان جهت بی دندانی جزئی یا کلی انتخاب شده اند. وقتی یک دندان به هر دلیلی از جمله به دلیل پریودنتیت، پوسیدگی عمیق، حادثه ای آسیب زا، و غیره، از دست می رود طولی نمی کشد که حجم استخوان آلوئولار به طور مداوم پس از خارج شد دندان تغییر می کند. کارلسون و همکارانش کاهش 23 درصدی استخوان آلوئولار را در شش ماه نخست پس از در آوردن دندان و کاهش 11 درصد اضافی دیگر پس از پنج سال را مشاهده کردند (1، 2 و 3). همچنین لکویچ و شروپ گزارش کردند استخوان آلوئولار معمولا تحلیل عمودی 2 میلی متری و تحلیل افقی 6 میلی متری را در 6 ماه پس از کشیدن دندان را نشان می دهد(4 و 5). تحلیل حجم استخوان آلوئولار در هر دو سطح افقی و عمودی به ناچار قرار دادن ایمپلنت در مکان مناسب را دشوار می کند که این مسئله پروتزها را از لحاظ زیبائی تحت تاثیر قرار می دهد و یا می تواند باعث وارد شدن نیروی جانبی نامطلوبی به فیکسچر شود. در این رابطه ، بارزیلای و همکارانش در یک مطالعه آزمایشی گزارش نمودند که می توان با قراردادن فوری ایمپلنت دندانی در حفره استخوان ماکاک دم بلند (Long-tailed) پیش از، از دست دادن قابل توجهی از استخوان آلوئولار، اسئواینگریش (یکپارچگی استخوانی) موفقیت آمیزی را به دست آورد (6). پس از این مطالعه آزمایشی، مطالعات و آزمایشات متعددی انجام شد که شواهدی قوی هستند از موفقیت آمیز بودن ایمپلنتی که بلافاصله در فرش ساکت قرار داده می شود (7). با این حال، حتی اگر این ایده اولیه و هدف آن از قرار دادن فوری ایمپلنت جلوگیری از تحلیل استخوان آلوئولار پس از خارج شدن دندان باشد، پیشگیری کامل برای تحلیل استخوان هنوز به سختی قابل دستیابی است (8، 9، 10 و 11).
مفهوم ایمپلنت فوری نه تنها به حداقل رساندن تحلیل استخوان آلوئولار پس از کشیدن دندان، بلکه کوتاه کردن دوره توانبخشی کامل است. در این راستا، محققان و پزشکان پروتکل های بارگذاری اصلاح شده را علاوه بر قرار دادن فوری ایمپلنت معرفی کرده اند. در مورد پروتکل بارگذاری مطالعات متعددی در طول 20 سال گذشته گزارش شده که کمترین تفاوت یا هیچ تفاوتی بین نتیجه ایمپلنت های ترانس مخاطی (Trans-mucosal)و ایمپلنت های سابمرجد (Sub-merged) وجود نداشته و بنابراین در نهایت پروتکل بارگذاری فوری معرفی شد. (12، 13 و 14). قبل از آماده سازی فوری ایمپلنت چندین شرایط بحرانی باید برطرف شوند. پایداری اولیه ایده آل یا مقدار ترک ابتدایی بیش از 20 الی 30 نیوتن بر سانتی متر باشد و برای محافظت فیکسچر از ریز حرکت که می تواند منجر به شکست اسئواینتگریشن در فیکسچر شود به ویژه در دوره به اصطلاح شیب پایداری(stability dip) که ضعیف ترین دوره پس از کاشت ایمپلنت است و قبل از سفت شدن پس از ثبات ثانویه با استخوان جدید بدست می آید، پاکسازی اکلوزال (Occlusal clearance) باید حداقل 50 تا 100 میکرومتر داده شود و همچنین عوامل فراکاربردی در حین این روش موقت باید برداشته شوند (15).
فقط چند مطالعه مربوط به نتیجه درمان بر طبق پروتکل های بارگذاری مختلف در بیمارانی که بلافاصله پس از کشیدن دندانشان ایمپلنت قرار داده شده بود وجود داشت. هدف این مطالعه مقایسه و آنالیز نتایج درمانی بین دو گروه که هر دو بلافاصله تحت درمان ایمپلنت قرار گرفتند، یکی گروه بارگذاری فوری و دیگری گروه بارگذاری رایج است. گروه بارگذاری رایج در این مطالعه بعنوان پرونده هایی تعریف شدند که در آن پروتزها در بیش از 12 هفته پس از قراردادن فیکسچر ساخته شدند. ما در این مطالعه گذشته نگر، ایمپلنت ها را بر اساس دو پروتکل بارگذاری مختلف با استفاده از اندازه گیری سطح استخوان مارجینال(MBL) ارزیابی و مقایسه کردیم. تمامی ایمپلنت ها اگر با لقی، درد، عفونت، رادیولوسنسی شدید اطراف ایمپلنت پس از بارگذاری بعنوان ایمپلنت ناموفق در نظر گرفته شود، بلافاصله پس از کشیدن دندان قرار داده شدند.
مواد و روش ها
سوابق پزشکی بیمارانی که به بخش جراحی دهان و فک و صورت دانشکده پزشکی بیمارستان آنام در کره مراجعه کردند از ژانویه 2010 الی دسامبر 2019 که تحت درمان بارگذاری ایمپلنت فوری قرار گرفتند تجزیه و تحلیل شد. در میان آنها فقط نوع کانکشن داخلی برای پروتز انتخاب گردیدند. اطلاعاتی از جمله جنس، سن ، محل کاشت، اینکه آیا بیمار همزمان تحت پیوند استخوان قرار گرفته بود، آیا بیماری زمینه ای داشت، زمان (هفته ها) از کاشت تا عملکرد ، انتخاب شد. ارتفاع و قطر فیکسچر بارگذاری شده ثبت شد. سن بیماران مورد بررسی قرار گرفت و به دو زیرگروه بیماران مسن (بالای 65 سال) و زیر 65 سال تقسیم گردیدند. محل های کاشته شده به چهار گروه قدامی فک بالا، خلفی فک بالا، قدامی فک پایین و خلفی فک پایین تقسیم گردید. ایمپلنت های ناموفق (فیلد شده) در بررسی مربوط استخوان مارجینال حذف گردیدند. داده های مربوطه به طور مجزا سازماندهی و آنالیز گردیدند.
داده های جمع آوری شده براساس معیارهای زیر مجددا مرتب شدند:
- بیمارانی که بیماری زمینه ای یا کنترل نشده شدید ندارند (ASA class 1 or 2)
- بیمارانی که بیماری متابولیک استخوان مانند پوکی استخوان ندارند یا تحت تجویز داروهای متابولیکی نبودند
- بیماران غیرسیگاری ( بیماران با سابقه سیگار نیز حذف شدند)
- ایمپلنتهایی که کانکشن داخلی دارند.
معیارهای خروج از مطالعه به شرح زیر بود :
- ایمپلنتهایی که به درستی قرار داده نشده بودند. بیش از حد عمیق یا کم عمق در مقایسه با سطح استخوان آلوئولار مجاور در عکس رادیوگرافی بودند (رزوه کرنال (Coronal thread) بیش از 2 میلی متر عمیق تر از سطح کرست آلوئولار مجاور(Adjacent alveolar crest level) است یا در سطح کرست آلوئولار قرار گرفته است)
- کیس های ناتمامی که با پروتز قطعی بازسازی نشدند 3- عکس رادیوگرافی بی کیفیت به دلیل تنظیمات نامناسب در معرض نامناسب رایوگرافی یا شفافیت ناکافی مواد رادیوگرافی و غیره.
سایز ایمپلنت ها با توجه به ارتفاع و قطرشان دسته بندی شد. ایمپلنت های کوتاهتر از 8 میلی متر بعنوان ایمپلنت شرت در نظر گرفته شدند. از ارتفاع 8 تا 11.5 بعنوان سایز استاندارد و بالاتر از 11.5 بعنوان ایمپلنت بلند قرار گرفتند. ایمپلنت با قطر 4 میلی متر یا کمتر نیز بعنوان ایمپلنت مینی، از قطر 4 تا 5 بعنوان استاندارد، از 5 به بالا در گروه ایمپلنت بزرگ در نظر گرفته شدند.
از تصاویر رادیوگرافی پانورامیک و پری آپیکال استفاده شد، اندازه گیری بوسیله محاسبه طول متناسب با طول مشخص از ارتفاع فیکسچر (H) و طول اندازه گیری شده (ارتفاع) انجام شد. با استفاده از یک نرم افزار پردازش تصویر (ImageJ, National Institute of Health) ، سطح استخوان واقعی (X) با فرمول متناسب محاسبه گردید [H:X = h:a(or b)] (شکل 1.). هر دو جنبه مزیال و دیستال از هر ایمپلنت و همچنین در هر جانب، نقطه تماس مستقیم استخوان و ایمپلنت (BIC , نقطه قرمز) و نقطه دیستنت کرستال ( DC , نقطه زرد) نقطه هایی بودند که یک خط عمودی بر امتداد فرضی از خط پلتفرم رسم می کردند (خط چین های مشکی). اندازه گیری خطی از خطوط قرمز و زرد انجام شد. در این مطالعه، نقاط تماس استخوان و ایمپلنت (BIC=bone-implant contact) جایی که خط کرستال (خط سفید) با فیکسچر روبرو می شود تعریف شدند.
معیارهای تعیین نقاط دیستنت کرستال بدین شرح است:
- جایی که به صورت افقی 1 میلی متر از پلتفرم ایمپلنت فاصله دارد یا نقطه میانی بین ایمپلنت و دندان طبیعی مجاور
- از لحاظ افقی 1.5 میلی متر از پلتفرم ایمپلنت فاصله دارد یا نقطه میانی بین دو ایمپلنت
- از ایمپلنت 1.5 میلی متر فاصله دارد (فاصله افقی 1.5 میلی متری از ایمپلنتی که نه دندان طبیعی مجاور دارد و نه ایمپلنت) جایی که رزوه های فیکسچر در معرض دید بودند (جایی که تحلیل استخوان مارجینال رخ داده) بعنوان مقدار قطعی (positive value) ثبت شد، و مقدار خنثی (negative value) وقتی ثبت شد که سطح استخوانی آن بالاتر از پلتفرم فیکسچر بود. سپس مقدار عددی تغییر استخوان مارجینال برحسب میلی متر بین دو گروه مقایسه شد، آن بر تغییر نسبی سطح استخوان از نقطه شروع نسبت به پیگیری ها متمرکز بود، (سپس مقدار عددی تغییر استخوان حاشیهای بر حسب میلیمتر بین دو گروه با تمرکز بر تغییر نسبی سطح استخوان از نقطه شروع نسبت به پیگیری مقایسه شد.) از آنجایی که مقادیر مطلق به دلیل تنوع سیستم های ایمپلنت می توانند ناهمگن باشند مانند ایمپلنت ترنس میوکاسل (ترانس مخاطی) در مقابل (در برابر) ایمپلنت سابمرجد.
|
نتایج
112 ایمپلنت در 71 بیماری که بلافاصله پس از کشیدن دندان برایشان ایمپلنت قرار داده شد واجد شرایط مطالعه بودند. داده های جمعیتی دموگرافیک نشان می دهد که 31 بیمار مرد (44 ایمپلنت) و 40 بیمار زن ( 68 ایمپلنت) بودند و از لحاظ سنی 35 بیمار بالای 65 سال (53 ایمپلنت) بودند و 36 بیمار زیر 65 سال ( 52 ایمپلنت) بودند. 42 بیمار حداقل یک بیماری سیستماتیک زمینه ای داشتند و 29 بیمار هیچ بیماری نداشتند (جدول 1).
از لحاظ تعدادی، 4 ایمپلنت قبل از مرحله پروتز یا بارگذاری فیلد شدند، 5 ایمپلنت هنوز در مرحله پروتز هستند و کامل نشده اند، 7 ایمپلنت در طول دوره پیگیری (follow_up) از بین رفتند. از بین 96 پرونده تکمیل شده7 پرونده به دلیل کیفیت پایین نمای پری آپیکال و پانورمیک در عکس رادیوگرافی یا توموگرافی کامپیوتری با پرتو مخروطی (cone-beam computed tomography) یا به دلیل جاگذاری نامناسب ایمپلنت با دشواری آنالیز روبرو بودند. پس از این حذفیات87 پرونده سرانجام در مطالعه قرار گرفتند (تصویر 2). اطلاعات آنها در جدول 2، 3 و 4 نشان داده شده است. در مورد پیوند استخوان، فقط مواد معدنی استخوان گاو پروتئین زدایی شده برای پر کردن شکاف های بین دیواره قشری (Cortical wall) و حفره اکسترکشن (Extraction socket) استفاده شد (Bio-Oss®, Geistlich Pharma AG)
تغییرات سطح استخوان مارجینال (MBL) به صورت نمودار خطی در تصویر 3 و 4 نشان داده شده است. مقادیر میانگین سطح استخوان مارجینال در سطح تماس مستقیم استخوان و استخوان یعنی مزیال و دیستال(MBIC, DBIC)، تمایل به جذب مداوم را در گروه بارگذاری فوری را نشان داد. از سوی دیگر در گروه بارگذاری رایج، اگرچه در اوایل دوره تحلیل استخوانی اولیه اجتناب ناپذیر به نظر می رسد اما MBL بهبود قابل توجهی بین 3 الی 6 ماه پس از قرارگیری ایمپلنت را نشان داد. در نقاط دیستنت کرستال (تصاویر 5 و 6) مزیال و دیستنت (MDC, DDC)تحلیل استخوانی اولیه در پی بهبود قابل توجه 6 ماهه پس از کاشت ایمپلنت را نشان داد.
بحث
ایمپلنت های فوری به میزان 90 درصد و ایمپلنتهای رایج 95.7 درصد موفقیت آمیز بودند. گرچه میزان فیلر ایمپلنتهای فوری اندکی بالاتر بود اما هر دو نتیجه به گزارش های قبلی مربوط به میزان موفقیت ایمپلنت های رایج نزدیک بودند. این می تواند به دلیل برخی از عوامل خطر باشد که اغلب برخی از ایمپلنتهای فوری دارند. همیشه خطری مربوط به فشار بیش از حد اکلوزال و لترال که می تواند باعث حرکتهای ریز فیکسچر و شکست اسئو اینتگریشن شود وجود دارد (16). برای جلوگیری از این مسئله باید انتخاب دقیق و سخت پرونده در اولویت قرار داده شود ضمن اینکه برنامه ریزی یک درمان توانبخشی و انجام اقدامات محتاطانه ضروری است ( 17 و 18). ناحیه قدامی (انسیزال) که در آن مسئله زیبایی مهمترین و فشار اکلوزال ( نسبتا کم است، نشان دهنده آن است که ایمپلنت های فوری اغلب برای صرفه جویی در زمان درمان کلی یا جنبه اقتصادی و به حداقل رساندن مشکلات زیبایی مورد نیاز است. همچنین در جایی که تراکم استخوان ثبات اولیه کافی را فراهم می کند می توان بارگذاری فوری را در نظر گرفت. از سوی دیگر، بیمارانی که عادتهایی مانند دندان قروچه دارند که ممکن است کاشت فوری را دچار مشکل کند بایستی بعنوان گروه پرخطر در نظر گرفته شوند.
با در نظر گرفتن مورفولوژی سوکت اکسترکشن، طول فیکسچر باید به اندازه کافی بلند باشد تا ثبات اولیه کافی از بستر این سوکت به دست آید. اگرچه هنوز توافق کلی در تعریف ایمپلنت شورت وجود ندارد، اما در این مطالعه ایمپلنت شورت به عنوان ایمپلنتهایی با ارتفاع کمتر از 8 میلی متر تعریف گردید، از آنجایی که پیشرفتهای مداوم مربوط به ایمپلنت شورت وجود داشته و cut off ایمپلنتهای شورت نسبت به دهه گذشته کوتاهتر شده است (19 ، 20).
از 23 ایمپلنت در نواحی قدامی فک بالا و پایین، 20 عدد به صورت فوری کاشته شدند. تقاضای زیبایی معمولا برای ناحیه قدامی فک بالا زیاد است، بنابراین اغلب بارگذاری فوری مورد نیاز می باشد. فشارهای اکلوزال در ناحیه قدامی فک بالا نسبتا کم است، درجه آن که ایمپلنت های فورا بارگذاری شده اغلب می توانند تحمل کنند می تواند گزینه های بالینی بیشتری را فراهم کند. از آنجایی که این مطالعه ماهیت گذشته نگر دارد، به استثنای سه پرونده طبیعی به نظر می رسد که ایمپلنتها به دلیل پایداری بالینی نسبی آنها در قدامی فک بالا و فک پایین به صورت سریع بارگذاری شدند. 12 عدد از 64 ایمپلنت در ناحیه مولر به صورت فوری بارگذاری شدند و این نسبت تقریبا پایین بارگذاری فوری به دلیل احتمال بالای فشار اکلوزال و لترال بیش از اندازه در نواحی مولر هنگام جویدن است. بویژه ناحیه مولر فک بالا در مقایسه با دیگر نواحی معمولا تراکم استخوانی پایینی دارد که کسب ثبات اولیه کافی برای کاشت فوری را دشوار می سازد. فقط 3 ابمپلنت از 23 ایمپلنت دارای بارگذاری سریع هستند.
از 112 ایمپلنتی که در این بررسی گنجانده شدند 10 عدد به دلیل اسئواینتگریشن ناموفق حذف شدند، 4 عدد از آنها قبل از بارگذاری حذف شدند ( در حین دوره های بهبودی که به صورت عادی کاشته شده بودند)، 4 عدد دیگر بلافاصله کاشته شده بودند و حذف گردیدند، دو تا از ایمپلنتها در میان پرونده هایی بارگذاری عادی بودند. معیارهایی که شکست ایمپلنت را تعیین می کردند شامل لقی، درد، رادیولوسنسی شدید اطراف ایمپلنت بودند همانطور که در کنفرانس توافق پیزا )ICOI 2008 Pisa consensus conference( توصیف شدند (21). در میان پرونده های بارگذاری فوری سه ایمپلنت در ناحیه قدامی فک بالا و یکی در ناحیه قدامی فک پایین بود. دو ایمپلنت قبل از تحویل نهایی پروتز فیلد شدند. دو مورد بارگذاری معمولی ناموفق، هر کدام در 6 و 10 ماه پس از کاشت به علت the sever peri- implantitis و لقی فیلد شدند.
وقتی که قرار است ایمپلنت بلافاصله پس از استخراج دندان گذاشته شود پیوند استخوان به علت تفاوت ظاهری )morphological discrepancy) بین فیکسچر و حفره ای که دندان از آن خارج شده الزامی است. در این مطالعه، فقط پرونده هایی که از مواد معدنی استخوان گاو پروتئین زدایی شده به عنوان ماده پیوندی برای پر کردن شکافها استفاده کردند حضور داشتند. اخیرا این ماده به عنوان استاندارد طلایی در روش پیوند استخوان آلوئلار در نظر گرفته شده است و رادیوپاسیته کافی را برای تشخیص در عکس رادیوگرافی دارد. از سوی دیگر، اگرچه در برخی از پرونده ها مواد پیوندی دیگری مانند تراشه های استخوانی یا فیبرین اتوژن (خودزا) وجود داشت، آنها برای تجزیه و تحلیل در عکس های رادیوگرافی کافی نبودند زیرا رادیوپاسیته کافی برای تشخیص دقیق آن تصاویر در روز جراحی وجود نداشت، بنابراین تمامی پرونده هایی که از ماده معدنی استخوان گاو پروتئین زدایی شده به عنوان ماده پیوند استفاده نکرده بودند به دلیل کیفیت پایین رادیوگرافی حذف شدند. به نظر می رسد پیوند استخوان نقش حیاتی در کاشت موفق ندارد چراکه 9 ایمپلنت از 10 ایمپلنت فیلد شده در این تحقیق با پیوند استخوان همزمان انجام شدند(22 , 23).
بوسیله میانگین تغییر MBL در طول زمان، به هر حال هیچ تفاوت قابل توجهی بین جنبه های مزیال و دیستال وجود ندارد، اما الگوهای آن به طور قابل ملاحظه ای بین ناحیه تماس استخوان-ایمپلنت و ناحیه دیستنت کرستال تفاوت دارند. در نقاط تماس مستقیم، در طی مرحله بازسازی اولیه(remodeling phase) تحلیل وجود داشت(3 الی 6 ماه) ، اما در پایان در گروه بارگذاری رایج تقریبا نیمی از تحلیل پس از گذشت 24 ماه جبران شد، با این وجود این تحلیل در گروه بارگذاری فوری ادامه یافت. به دلیل عدم وجود موانعی مانند ریز حرکتهای اولیه در طول جویدن (مانند کیس بارگذاری فوری) در برابر روند طبیعی بهبودی در گروه بارگذاری رایج، این می تواند به عنوان یک الگوی بازسازی موفق استخوان پس از کاشت ایمپلنت در نظر گرفته شود. از سوی دیگر در گروه بارگذاری فوری، تحلیل مداوم استخوان نشان داده شد اما مقدار تحلیل در محدوده نرمال است همانطوریکه در مطالعات قبلی گزارش شده است (4و5). بنابراین تصور می شود که تحلیل مداوم در گروه بارگذاری فوری از الگوی مشابهی با پروتکل ایمپلنت مرسوم پیروی می کند و در گروه بارگذاری رایج این در مورد تحلیل استخوان مارجینال در مقایسه با پروتکل مرسوم نسبتا سودمند است، بارگذاری فوری پس از استخراج دندان می تواند تحلیل زودرس استخوان را در طی فاز بازسازی سوکت اکسترکشن کاهش دهد. گروه بارگذاری فوری 24 ماه پس از کاشت در مقایسه با گروه بارگذاری رایج به صورت میانگین 0.92 میلی متر مقدار بیشتری تحلیل استخوان در نقاط تماس استتخوان و ایمپلنت نشان داد.
از الگوی تغییر استخوان مارجینال اطراف فیکسچر نزدیکتر به نظر می رسد. این ممکن است به این دلیل باشد که اثر پروتکل های بارگذاری متفاوت در نقاط دیستنت کرستال حداقل بود.
نتیجه گیری
اگرچه این مطالعه به دلیل ماهیت گذشته نگر خود دارای محدودیت هایی است، اما نشان داده شده است که در صورت کاشت فوری ایمپلنت دندانی پس از کشیدن، زمان بارگذاری می تواند بر سطح استخوان حاشیه ای یا عرض بیولوژیکی ایمپلنت تأثیر بگذارد. گروه بارگذاری فوری 24 ماه پس از کاشت فوری به دنبال کشیدن دندان، 0.92 میلی متر (مقدار متوسط) مقدار بیشتری تحلیل استخوان در نقاط تماس استخوان-ایمپلنت را در مقایسه با گروه بارگذاری رایج نشان داد. در نقاط دیستنت کرستال، تفاوت قابل توجهی در الگوی تغییر استخوان بین دو گروه وجود نداشت. دسترسی داده ها و مواد مجموعه داده هایی که در طول مطالعه کنونی مورد استفاده و یا تجزیه و تحلیل قرار گرفت در صورت درخواست معقول از نویسنده مسئول در دسترس می باشند.