تحلیل عنصری ایمپلنت دندانی
در این مقاله ما اولین نتایج تحقیقاتی گسترده ای را ارائه خواهیم کرد که هدف از انجام آن درک بهینه ی ایمپلنتهای دندانی است در این زمینه به شماری از تکنیکها، موفقیتها و شکستهای حاصل شده در کشور برزیل اشاره خواهیم کرد و در عین حال دلایل احتمالی برای بروز تلفات را نیز عنوان خواهیم کرد (ناشی از مشکلات مربوط به تشخیص خطاهای ساخت و تولید برندهای مختلف پیشنهادی در بازار برزیل). یکی از مواردی که در حال حاضر مشهود است نقصان جزئیات در مورد تحلیل های عنصری به مرحله ی اجراء گذشته شده ی ایمپلنت ها است، نه تنها در کشور برزیل بلکه در بسیاری از گزارشات تحلیلی منتشر شده در نشریات بین المللی که به این موضوع اختصاص پیدا کرده اند مساله عدم ارائه ی جزئیات تکمیلی امری مشهود است. در حال حاضر شمار معناداری گزارش در مورد ترکیب ساخت و نمای ظاهری ایمپلنت های دندانی وجود دارد، اما در حالت کلی این گزارشات با نقصان هایی همراه هستند از جمله اینکه به اندازه کافی تست انجام نداده اند تا نتایج حاصله دارای اعتبار باشند و در عین حال به گزارش رویه ی اجرائی با جزئیات تکمیلی نپرداخته اند تا جامعیت آنها را تضمین کند که این امر برای اینکه ما را قادر کند تا میان نتایج منتج شده به مقایسه بپردازیم فاکتوری کلیدی خواهد بود. یکی از مشکلات مشخص شده در این زمینه عبارت است از استفاده از یک هندسه ی غیر استاندارد در برخی از تجهیزاتی که با این نیازمندی روبرو هستند که دارای شکل یا ابعادی ویژه برای انجام تحلیل ها باشند. مشکل دیگر عبارت است از تعیین خطای تخمینی مرتبط با نتایج ارائه شده.
در اینجا ما مروری خلاصه خواهیم داشت بر تاریخچهی ایمپلنت دندانی، به شماری از مشکلات مواجه شده در تحلیل های عنصری اشاره خواهیم کرد و دو مجموعه ی اندازه گیری را ارائه خواهیم کرد، یکی برای تحقیق در مورد تبعات ناشی از هندسه ی غیر استاندارد برخی از تجهیزات مورد استفاده در این زمینه و دیگری مقایسه ی تحلیلهای عنصری به مرحلهی اجراء گذشته توسط ابزارهای مختلف.
مواد اولیه در ساخت ایمپلنت دندانی
اولین مورد ثبت شده از ایمپلنت دندانی مربوط به 2000 سال قبل از میلاد مسیح بود، که در آن از طلا، پلاتین و پورسیلن استفاده شده بود. تمدن مایا در میان بسیاری از پیشرفت های علمی ایجاد شده، اولین تمدنی بود که از ایمپلنتهای دندانی درون کاشت استفاده کرد.
در طول سالیان، مواد مختلفی برای ایمپلنت دندانی آزمایش شدهاند از جمله، مولیبدونوم، کبالت، کرومیوم و آلیاژهای نیکل، کرومیوم، آهن، فولاد ضدزنگ و فلزهایی نظیر طلا، پلاتین و نقره. اما در نتیجهی جذب ثانوی بالای peri-implant توسط استخوان، موفقیت های کلینیک بدست آمده در میان مدت و طولانی مدت برای این مواد بسیار اندک بود.
یافتههای مربوط به مفهوم پیوند استخوانی تنها در سال 1965 در کشور سوئد توسط Brånemark محقق شد. Brånemark رهبری یک گروه تحقیقاتی در دانشگاه گوتنبرگ را بر عهده داشت. تحقیق اصلی Brånemark عبارت بود از انتشار میکرو خون در استخوان درشت نی خرگوش، در مشارکت با یک محفظه ی نوری کوچک تیتانیومی، که با استفاده از عمل جراحی، برای ارزیابی تامین خونی در استخوان جاسازی شده بود. بعد از مدتی، زمانی که او تلاش کرد تا محفظه را حذف کند، Brånemark متوجه شد که این امر غیر ممکن است بدلیل اینکه محفظه در استخوان یکپارچه شده بود، این گواهی بود بر اینکه یکپارچه سازی بین این فلز و استخوان به خوبی انجام شده است بدون اینکه فلز پس زده شود.
مفهوم پیوند استخوانی سپس به عنوان پیوند ساختاری مستقیم و اتصال کارکردی بین استخوان زنده و سطح یک ایمپلنت حمل کنندی بار تعریف شد.
قدم بعدی Brånemark عبارت بود از اینکه اکتشاف خود را در زمینه ی توان بخشی و اصلاح دهانی مورد استفاده قرار دهد، او برای این منظور از تیتانیوم برای ساخت ایمپلنت دندانی استفاده کرد. از این زمان به بعد این مساله مورد توجه قرار گرفت که موفقیت های کلینیکی مربوط به جایگذاری ایمپلنت دندانی مستقیما مرتبط است با وقوع پدیده ی پیوند استخوانی و نوع مواد مورد استفاده.
تیتانیوم علاوه بر اینکه یک مادهی زیست سازگار است یعنی با بافت های زنده سازگاری دارد و دارای این قابلیت است که پذیرش بیولوژیک توسط استخوان را داشته باشد.
دارای ویژگیهای ذاتی دیگری نیز میباشد که سودمند هستند از جمله وزن ویژهی اندک، نسبت بالای پایداری/ وزن، مقاومت در برابر فرسودگی و شکستگی و قابلیت ارتجاعی اندک. دیگر مزایای تیتانیوم از مقاومت شیمیایی عالی آن حاصل می شود که به واسطه ی لایه اکسیدی سطحی بوجود می آید که از فلز در برابر اکسیداسیون محافظت کرده و پیوند استخوانی را اجازه می دهد.
به موازاتی که مفهوم یکپارچگی استخوانی و مزایای مربوط به استفاده از تیتانیوم برای اصلاح و توانبخشی دهانی کشف شد، شمار ایمپلنت های دندانی تولیدی و جایگذاری شده در بیمارن بدون دندان هر ساله با افزایش قابل توجهی روبرو شد. در حال حاضر کشور برزیل دومین بازار بزرگ در جهان برای ایمپلنت می باشد که بنابر گزارش (ABIMO) یا انجمن برزیلی تجهیزات پزشکی و دندانی و صنعت فراوردهای تدارکی در هر سال 5/2 میلیون ایمپلنت مورد استفاده قرار می گیرد، همانگونه که انتظار می رود این میزان تا 5 میلیون ایمپلنت تا سال 2020 افزایش پیدا خواهد کرد.
علیرغم پیشرفتهای قابل توجه در زمینه ی جایگذاری ایمپلنت دندانی، شمار شکستها در این زمینه اگرچه کوچک است اما همچنان معنادار تلقی می شود، تصویر صریح و دقیق این شکست همچنان ناشناخته است نه تنها در کشور برزیل بلکه در سرتاسر جهان این مساله عمومیت دارد. درصد شکست های گزارش شده از 5/1 درصد تا 5/3 درصد متغیر بود که بسته به نوع منبع تا 10 درصد هم افزایش پیدا می کرد. یک مطالعه ی انجام شده در جمعیت سوئد نشان داد که تلفات اولیه ی ایمپلنت در 4/4 درصد بیماران اتفاق می افتاد و تلفات دیرهنگام ایمپلنت در 2/4 درصد بیماران رخ می داد (تا 9 سال پس از جایگذاری ایمپلنت). در مجموع در حدود 6/7 درصد بیماران حداقل یک ایمپلنت خود را از دست میدادند.
شکست در ایمپلنت های جایگذاری شده با فاکتورهای متعددی مربوط است از جمله: فاکتورهای بدنی بیماران (بهداشت دهان، کشیدن سیگار، مصرف بیش از حد الکل،پوکی استخوان، دیابت)؛ فاکتورهای بیولوژیک (کمیت و کیفیت استخوان، عفونت های همجوار، ورم لثه، یکپارچگی و بی عیبی عروقی)؛ فاکتورهای مرتبط با ایمپلنت (زیست سازگاری یا سازگاری با بافت های زنده، مساحی سطحی، ترکیب شیمیایی، آلودگی یا عدم خلوص سطحی، شکل هندسی ایمپلنت، حالت آب پذیری ایمپلنت)، فاکتورهای مرتبط با جراحی (آسیب های جراحی، آلودگی در حین عمل جراحی، شرایط بارگیری ایمپلنت، ثبیت و جایگذاری نامناسب ایمپلنت)، و یا حتی تشخیص اشتباه بیماری.